10
متن دلخواه شما
همه چی تموم شد - دیدار به قیامت - بای
10
جمعه 15 بهمن 1389 ساعت 13:49 | بازدید : 773 | نوشته ‌شده به دست احسان امو | ( نظرات )

 

 به نام خدا ...

emo boy

 

یک شب عادی... 

emo



نوک انگشتاش یخ زده بود
دونه های برف به مژه های بلندش چسبیده بود
تند و تند قدم برمی داشت و تازیانه باد سرد رو روی صورتش صبورانه تحمل می کرد
پاهای کوچیک و ظریفش از شدت سرما بی حس شده بود
چادرشو محکم تر به دور خودش پیچید ...

 

از خیابون که رد می شد یه ماشین مشکی آخرین مدل با سرعت از جلوش رد شد و کلی آب گل آلود روی چادر کهنه و سر و صورتش پاشید
از توی ماشین صدای قهقهه یه دختر که توی دیس دیس موسیقی جاز گم شده بود ؛ گوشاشو آزرد
یه دختر شاید همسن خودش  شاید کوچیکتر ...

احسان امو

ادامه  توی ادامه ی مطلب ...

 

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
آخرین عناوین مطالب